پری ها ، دلنوشته های یک دختر
دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران 
نويسندگان

در این روزهای وانفسا بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

جایی که فقط من باشم و تو

نه کرونا و نه ماسک، که انوقت بتوانم لبهایت را ببوسم

از نزدیک به چشمهایت خیره شوم تا بتوانم در آنها غرق شوم

هورم نفسهای گرمت بر صورتم، ضربان قلبم را تند تر کند

دستهایت که میان موهایم گره می خورد

صدای ضربان قلبت که قلبم را صدا می زند

بیا قایقی باش برایم و ببر مرا با خود به جایی دور

بپیچ در من همانند پیچک ، درنورد مرا

ساحل باش، دریا باش، کوه باش، جنگل باش، رودخانه باش

جهان باش برایم .

بیا و قایقی باش برایم


برچسب‌ها: قایق دریا کوه کرونا نقس بوسه قلب جهان
[ یک شنبه 22 تير 1399 ] [ ] [ پری ها ]

سلام روز قشنگتون بخیر و خوشی دختران زیبای ایران زمین

 

دیروز وقتی وارد شرکت شدم نگهبان شرکتمون اومد سمتم تا با تب سنجش دمای بدنمون ثبت کنه دستمامو بردم بالا گفتم من تسلیمم خواهش میکنم منو نکش . خندید گفت هر چی پول داری بده تا نکشمت، خلاصه با خنده از خوان نگهبانی رد شدم داشتم فکر می کردم عجب اوضاعی شده ها بمونی خونه پول نداری ، افسرده میشی در عوض در امانی . بری سرکار پول داری ولی استرس هم داری که مبادا خدای نکرده این ویروس منحوس یهو خفتت کنه . تازه سرکار رفتن کلی دنگ و فنگ هم داره باید کلی وسایل حفاظت فردی و استفاده کنی ، مثل تب سنج ، ماسک و دستکش و شیلد یا محافظ صورت و استفاده از محلول ضدعفونی کننده  ،کاور کفش ،ثبت ضربان قلب و اکسیژن خون و ... نفسم بند اومد چقدرم زیادن. تازه بعد از رد شدن از این مراحل وقتی وارد قسمت اداری میشی یک تفنگ کم داری که با یه سارق مسلح اشتباه بگیرنت . وقتی هم کاور کفش می پوشی انگار توی سرت صدای خوردن چیپس میاد خرچ خرچ . فکر کنید هر روز و هر دقیقه این صدا توی گوشت باشه انگار توی یه سلول انفردی هستی و مجبوری این الودگی صوتی و تحمل کنی . البته ، اگه این صدا باعث میشه که کرونا سمتم نیاد حاضرم با جون و دل گوش کنم .

حالا می مونه رعایت کردن فاصله گذاری که برای این کلی خندیدیم ما همکاری داریم که وقتی میخواد باهات حرف بزنه انگار می خواد درگوشی یه چیزی بگه . از قضا میخواست موردی رو به یکی دیگه از همکارا تعریف کنه رفت سمت گوش همکارمون  بنده خدا طرف مقابلش  یک قدم رفت عقب همکار ما می گفت صبر کن تا بگم برات طرفش یه قدم می رفت عقب اخرش صدای اون بنده خدا دراومد و گفت اقا حرفتو بگو. اونم میگفت خب صبر کن تا بگم .ما که شاهد این مکالمه بودیم و از خنده غش کرده بودیم گفتیم اگه ثابت سرجات نایستی تا غروب باید دنده عقب بری. چه چیزایی برامون عادی بود و الان باید بگیم یادش بخیر. 

روزگاری بدون هیچ ترسی مادر و بغل میکردیم و می بوسیدیمش الان برای رعایت و حفظ موارد ایمنی باید فقط نگاهش کنیم. امیدوارم این اوضاع هر چه زودتر تموم بشه تا ما با خیال راحت بتونیم مادر رو ببوسیم .  

 

روزتون زیبا


برچسب‌ها: خنده ماسک کاور کفش دختر شیطنت سرقت مادر بوسه
[ پنج شنبه 28 فروردين 1399 ] [ ] [ پری ها ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد
.: Weblog Themes By موفقیت , انگیزه و علاقه در کسب درآمد :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ پری ها، ویژه دختران و زنان ایران زمین خوش آمدید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 174
بازدید کل : 8064
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1